آخرین احوال حال خراب
آخرین احوال حال خراب
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 1:2 :: نويسنده : رامین نصیری
سلام همه ی ما می دانیم که در فرهنگ ما روز ۱۳ فروردین روز خروج از منزل است برای گریز از نحسی عدد ۱۳ . اما بسیاری نمی دانیم که اصولا این نحسی از کجا آغاز شده است . اصلا عدد نحس و عدد خوب آیا در فرهنگ ما بوده یا خیر ؟ مردم ایران از آن زمان که کتب تاریخی نگاشته شده اند و به عبارت بهتر از آن زمان که تاریخ به خاطر می آورد زرتشتی بوده اند . در فرهنگ زرتشتی به دلیل آنکه همه چیز از یزدان است و یزدان هم فقط سرچشمه نیکی ها و پاکی هاست اصولا بد و نحس و بدیمن و بدشگون وجود خارجی ندارد . در سالهای پس از ظهور هخامنشیان با ورود فرهنگهای دیگر نحسها و بدشگونها و اهریمن و غیره آهسته آهسته وارد فرهنگ ایران زمین شدند . در این مورد بخصوص ( نحسی روز ۱۳ بدر ) پای یک شاه بی کفایت و خودخواهی اهالی یک دین دیگر در بین بود . خشایارشا فرزند بزرگتر و جانشین داریوش بزرگ را می توان فرزندی ناخلف دانست . چرا که تقریبا هیچ یک از ویژگیهای پدرش را نداشت . ویژگیهایی که باعث شده بودند داریوش بزرگترین پادشاه تمامی تاریخ مشرق زمین قلمداد شود . پس از لشکرکشی به یونان و آتش زدن ارگ آتن , خشایارشا احساس کرد که وظیفه ی خود را به انجام رسانده و از آن پس زندگی اش را به خوش گذرانی و تفریح گذراند . در یکی از جشنها که خشایارشا مست و لایعقل شده بود ناگهان به سرش زد که زیبایی بی حد و حصر همسرش را به رخ درباریان بکشد . به وشتی همسر زیبا روی و زیبا پیکرش دستور داده که برهنه از برابر درباریان بگذرد . وشتی از انجام خواسته ی شاه سرباززد . از رفتار وشتی می توان حدس زد که زنی با اصل و نسب و شخصیت قوی بوده . نتیجه این می شود که شاه کم خرد به همسر خود خشم گرفته و اورا طرد می کند و تصمیم می گیرد خلا او را با دختران زیبای دیگری پر کند . این موقعیت , فرصت مناسب را برای مردخای ( mordekhay )یک یهودی نزدیک به دربار خشایارشا فراهم می کند تا برادر زاده ( و بنا به برخی روایات دختر عمو ) ی خود را به نام هدسه به عنوان یکی از همسران شاه وارد دربار کند . مردخای هرگز بروز نداده بود که یک یهودی است . برادرزاده اش را هم به همین شکل , گمنام وارد دربار کرد . هدسه که بعدها به استر یعنی ستاره معروف شد کارش را خوب بلد بود . او قصه گوی خوبی بود و با همین توانایی شاه را مفتون خود کرد . در اثر نفوذ او بر ذهن شاه پستهای مملکتی یکی یکی به یهودیان داده می شد ( که البته از یهودی بودن آنها کسی خبر نداشت ) . در این میان هامان وزیر خشایارشا که برخلاف شاه فردی مدیر و شایسته بود به این جریان تغییر مدیران و افراد توصیه شده از طرف استر مشکوک شد . در اثر پیگیری های هامان مشخص شد که دسیسه چیست . گفت و گوی هامان با شاه در این رابطه و تاکید او بر از میان برداشتن این شبکه ی مافیایی قدرت به گوش استر رسید . استر پس از مشورت با مردخای به نزد شاه رفت و اعلام کرد که یهودی است و اگر شاه می خواهد سایر یهودیان را به سبب پنهان کردن عقیده ی اصلیشان بکشد باید او را هم در این مجازات شریک کند . ( پنهان کردن عقیده در ایران جرم محسوب می شد , چرا که در کشوری که بنا به دستور بنیانگذارش کورش اندیشه و دین و مذهب کاملا آزاد بود دلیلی برای پنهان کاری نبود ) عشوه و غمزه ی زنانه ی استر در شاه سست عنصر سخت کارگر افتاد . برای به دست آوردن دل استر شاه برگه ای سفید را مهر کرد تا استر و مردخای هر فرمانی که می خواهند بر آن بنویسند . انها هم کوتاهی نکردند . حکم اعدام هامان و ۸ روز آزادی مطلق یهودیان بر آن کاغذ شوم نگاشته شد و هامان به همراه دهها هزار ایرانی بی گناه در آتش کینه ی یهودیان سوختند . یهودیان سلاح به دست به خانه های مردم حمله کرده و افراد بی دفاع و بی گناه را از دم تیغ می گذراندند . برخی روایات ۷۰ هزار و برخی تا ۱۰۰ هزار کشته برای این واقعه ذکر کرده اند . این در حالی بود که دربار هخامنشی سالها بود که به وصیت کورش بزرگ از خراج همین مردم ایران هزینه ی بازسازی معبد مقدس یهودیان را می داد و آنها از این پولها آنقدر دزدیدند که کار بازسازی حدود ۱۰۰ سال طول کشید . همین مردم ایران بودند که جنگیدند و بابل را تصرف کرده و یهودیان را از بردگی بابلیان نجات دادند و آنها را با سلام و صلوات به کشورشان بازگرداندند . از آن به بعد ما ایرانی ها هر سال روز ۱۳ فروردین را از خانه بیرون می رویم تا از کشته شدن در خانه بگریزیم و یهودیان تمامی نقاط دنیا همه ساله در این تاریخ جشن می گیرند و آدمک سمبل هامان را به آتش می کشند . نام این جشن پوریم است . برخلاف ما که از این داستان کاملا بی خبر مانده ایم یهودیان بخوبی آنرا می شناسند و با حرارت همه ساله جشنش را هم برگزار می کنند . جست و جو در اینترنت عکسهای این مراسم را به شما نشان خواهد داد . مضاف بر آنکه گویا اغلب نقاشان بزرگ دنیا در مورد این داستان دست کم یک تابلو کشیده اند ( مثل همین تابلوی بالا ) . مقبره ی استر و مردخای در شهر همدان زیارتگاه مهم یهودیان ایران است .
درباره وبلاگ
![]() ![]() ![]() ![]() پیوندهای روزانه
![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]()
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |